ورزش و سرگرمی

ورزش چهارمحال و بختیارى

تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان

تاسیس : 1909

باشگاه فوتبال ایرانی است، که در شهر مسجدسلیمان، خوزستان قرار دارد. در سال ۸۸ امتیاز تیم فوتبال دیهیم اهواز که به لیگ دسته دو سقوط کرده بود به نفت مسجدسلیمان واگذار شد تا مسجدسلیمانی‌ها رقابتهای کشوری رو در فصل ۸۹–۱۳۸۸ در لیگ دسته دوم آغاز کنند. این باشگاه توانست در فصل ۹۲/۹۳ جواز حضور از لیگ دسته اول فوتبال ایران به لیگ برتر فوتبال ایران را کسب کند. ورزشگاه بهنام محمدی مسجدسلیمان استادیوم رسمی این باشگاه است. با ورود این تیم به لیگ برتر و در پی مصوبه هیئت وزیران مبنی بر عدم حمایت وزارتخانه‌های دولتی از ورزش قهرمانی، شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب که مالک اصلی این باشگاه محسوب می‌شد، نتوانست در اولین سال حضور آن در لیگ برتر، از باشگاه حمایت مالی نماید، که در پی آن با مشکلات مالی فراوانی روبرو شد، که در نهایت به یک دسته پایین‌تر سقوط کرد ولی در فصل ۹۶-۹۷ برای بار دوم به مسابقات لیگ برتر صعود کرد

0
امتیاز
0
تفاضل گل
0
گل خورده
0
گل زده
0
باخت
0
مساوی
0
برد
0
رتبه در جدول

درد این بخش به تعدادی از بازی های محلی و نحوه بازی کردن آنها اشاره میکنیم

چهار محال بختیاری جدا از ورزش های بومی از تیم های  ورزشی حرفه ای در ستوه مختلف کشورنیز بهره میبرد

تعدادی از بازی های محلی

الخترو

از هر گروه یک بازیکن به وسط مى‌آید و یک پاى خود را بلند مى‌کند و با دست، پاچه ٔ شلوار خود را مى‌گیرد. سپس هریک از دو بازیکن سعى مى‌کند با تنه زدن به بازیکن دیگر او را بى‌اندازد. هر بازیکنى که مجبور شود پاى خود را زمین بگذارد، مى‌سوزد و یک امتیاز به دسته ٔ مقابل تعلق مى‌گیرد. به‌ترتیب همه ٔ بازیکنان دو گروه، دو به دو مسابقه مى‌دهند و امتیازها محاسبه مى‌شود. هر گروهى که امتیاز بیشترى کسب کند، از گروه مقابل کولى مى‌گیرد

استا مرا زد

کاغذ را به قطعه‌هاى کوچک مى‌بُرند و براى هر بازیکن یکى از تکه‌هاى کاغذ را در نظر مى‌گیرند. فقط روى یکى از آنها مى‌نویسند “اوستا” و باقى کاغذها سفید مى‌ماند. کاغذها را درهم مى‌کنند و هرکس یکى از آنها را برمى‌دارد. هیچ‌کس نمى‌داند چه کسى استاد شده است و هرکس فکر مى‌کند دیگرى استاد شده است . استاد اصلى نباید بگذارد کسى متوجه شود .


در زمانى‌که مطمئن است کسى متوجه او نیست به یکى از بازیکنان چشمک مى‌زند. آن بازیکن باید کاغذ دست خود را زمین بى‌اندازد و بگوید: “اوستا مرا زد” . بعد استاد به‌ترتیب با دیگر بازیکنان هم همین‌کار را مى‌کند. وقتى همه، کاغذهاى خود را زمین انداختند، نفر آخر بازنده مى‌شود و دیگر بازیکنان بر سر او مى‌ریزند و او را مى‌زنند. اگر استاد به کسى اشاره کند و او کاغذ خود را به زمین نیندازد، او هم سوخته است و کتک خواهد خورد. اگر در موقع اشاره ٔ استاد یکى از بازیکنان متوجه او شود، مى‌گوید: “اوستا را دیدم که دزدى مى‌کرد” و بقیه افراد مى‌پرسند: “چطوری؟” و او نشانى مى‌دهد و مثلاً بگوید با چشم راست یا چپ. وقتى استاد شناخته شود، بازى تمام مى‌شود و دور دیگرى آغاز مى‌شود

آزادى

دو نفر استاد انتخاب مى‌شوند و یارگیرى مى‌کنند. سپس به روش شیر یا خط تعیین مى‌کنند که کدام دسته باید گرگ شود. بازى با حمله ٔ دسته ٔ گرگ‌ها آغاز مى‌شود. آنها باید سعى کنند افراد دسته ٔ مقابل را بگیرند. هرگاه یکى از افراد دسته اسیر شد، سایرین باید به کمک او بشتابند و او را آزاد کنند. براى این کار کافى است یکى از افراد دسته ٔ برّه‌ها، دست خود را به یکى از افراد دسته ٔ گرگ‌ها بزند. آن وقت شخص گرفتارشده آزاد مى‌شود. لازم به یاد‌آورى است که شخص گرفتار تنها در صورتى آزاد مى‌شود که فردى که دست خود را به گرگ مى‌زند بگوید: آزاد شده. آزاد کردن اسیر کار دشوارى است زیرا حمله‌کننده خود نیز به‌خطر مى‌افتد و ممکن است گرفتار شود. بازى آن‌قدر ادامه پیدا مى‌کند تا افراد یک دسته همه اسیر شوند، آن‌وقت جاها عوض مى‌شود

حلال و حرام

ابتدا بازیکنان دو نفر را به‌عنوان استاد که سردار خوانده مى‌شود، انتخاب مى‌کنند . استادها یاران خود را جدا مى‌کنند و هر گروه در گوشه‌اى قرار مى‌گیرد. سپس استادها سنگ و چوب را برمى‌دارند و یکى را با آب دهان خیس مى‌کنند که به آن حرام مى‌گویند و دیگرى هم حلال خوانده مى‌شود. بعد، بچه‌ها را یکى یکى صدا مى‌کنند و از آنها درباره ٔ حلال و حرام سئوال مى‌کنند و حرام‌ها را در گوشه‌اى مى‌نشانند و حلال‌ها را در گوشه‌اى دیگر. پس از آن، کسانى را که حرام شده‌اند دو به‌دو مى‌کنند. چهار نفر دست و پاى آنها را مى‌گیرند و از زمین بلند مى‌کنند و سه مرتبه پشت آنها را به‌هم مى‌کوبند. در آخر استادها بین حلال‌ها و حرام‌ها آشتى برقرار مى‌کنند و بازى دوباره آغاز مى‌شود

تیر و کمان

ابتدا در فاصله ٔ ۵-۱۰مترى خط شروع، نشانه‌اى مانند یک قوطى خالى یا پلاستیکى را در محلى بلند به ارتفاع ۱-۲ متر، روى زمین قرار مى‌دهند. سپس بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و در کنار خط تعیین شده به صف مى‌ایستند. آن‌گاه به نوبت با سنگ‌ریزه‌هائى که به‌عنوان تیر با خود دارند و به کمک کمان، هدف را نشانه‌گیرى مى‌کنند. داور به ازاى هر سنگى که به هدف بخورد، یک امتیاز براى آن بازیکن محسوب مى‌کند و در پایان گروهى که بیشترین امتیاز را آورده باشد، برنده ٔ بازى خواهد بود

پشتک‌‌بازى

بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و با قرعه‌کشى گروه بازنده را مشخص مى‌کنند . افراد این گروه همگى به‌صورت چمباتمه داخل میدان مى‌نشینند و حالت دفاعى به‌خود مى‌گیرند. افراد بیرون دایره حالت تهاجمى به‌خود مى‌گیرند و با دست زدن به افراد داخل، حمله مى‌کنند. افراد داخل میدان نیز با حرکت پا (جهش از عقب) به دفاع مى‌پردازند. اگر پاى آنها به پاى افراد خارج از میدان برخورد کند، جاى دو گروه عوض مى‌شود. لازم است گفته شود که افراد داخل میدان ضمن حرکت پا به عقب، حتماً باید دست‌هاى آنها روى زمین باشد. در این بازى برد و باخت مطرح نیست و هرچند بار که بازیکنان مایل باشند، بازى را تکرار مى‌کنند

زار گزیدم

بازیکنى را که مهارتى در رقص داشته باشد انتخاب مى‌کنند. بازیگر همراه با کف‌زدن حاضران رقص را آغاز مى‌کند و شعرهائى مى‌خواند و ادعا مى‌کند که چیزى او را گزیده است. حاضران هم با شعر از او سؤال مى‌کنند. بازیگر با هر بار سؤال و جواب جائى از سر و گردن خود را نشان مى‌دهد و در آخر کار زبان خود را نشان مى‌دهد و به بیرون مجلس مى‌رود. نمونه‌اى از سؤال و جواب به شعر آورده مى‌شود

دست به شلاق

ابتدا با قرعه‌کشى یا با توافق، یک نفر را به‌عنوان شروع‌کننده ٔ بازى انتخاب مى‌کنند و شلاق را به او مى‌سپارند. بقیه ٔ بازیکنان با فاصله ٔ کمى از یکدیگر روى زمین دایره‌وار مى‌نشینند و دست‌هاى خود را در پشت خود قرار مى‌دهند. با شروع بازى حامل شلاق دور دایره مى‌چرخد و در یک لحظه شلاق را در دست یکى از افراد نشسته مى‌گذارد. این بازیکن باید با شلاق فردى را که در سمت راست خود نشسته است، بزند. البته وى نیز باید سریع بلند شود و از سمت راست دایره فرار کند (حرکت در جهت چپ خطا است) و حامل قبلى در ادامه ٔ فرار، باید یک دور کامل بزند و جاى شلاق‌زن فعلى بنشیند. در پایان بازى کسانى که با هوشیارى قبل از کتک خوردن فرار کرده باشند، تشویق مى‌شوند

خرکم

بازیکنان ابتدا به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و با قرعه‌کشى گروه غالب را تعیین مى‌کنند. گروه مغلوب خم مى‌شود و هر نفر با دست کمر نفر جلوئى خود را مى‌گیرد. آن‌گاه گروه غالب به‌ترتیب قوى بودن پرش خود را انجام مى‌دهد، زیرا اولى باید از ستون بگذرد و روى کمر فرد اول ستون مستقر شود. نفر دوم روى کمر نفر دوم ستون و … وقتى پرش‌ها انجام شد، نفر اول باید فوراً از یک تا بیست بشمارد، اگر موفق شد، دوباره پرش را انجام مى‌دهند. اگر گروه غالب ضمن پرش و یا در حین شمارش، دچار خطا شود، موقعیت دو تیم عوض مى‌شود . در پایان چند دوره بازی، گروه برنده باید، مسافتى را از گروه بازنده سوارى بگیرد

کیه‌کیه در مى‌زنه؟

دو نفر از حاضران با تنبک و دایره مجلس را گرم مى‌کنند. یکى از حاضران مادر مى‌شود و نفر دیگر هم نقش دختر را بازى مى‌کند. داستان شرح رفتارهاى دخترى است که دوستان زیادى دارد و هرگاه یکى از میهمانان وى از راه مى‌رسد و در مى‌زند، مادر با شعر از دختر مى‌پرسد که کیست؟ و دختر هم با شعر نام میهمان خود را مى‌گوید. بعد مادر و دختر هر دو شروع به رقصیدن مى‌کنند و در حال رقص همراه با شعر با هم گفت‌وگو مى‌کنند

کُشتى مُقلى

دو کشتى‌گیر آماده ٔ کشتى مى‌شوند و براى اعلام آمادگى دست‌هاى خود را روى شانه‌هاى هم قرار مى‌دهند. پس از آغاز کشتی، آنها با توجه به فنون متداول کشتى نظیر فن کمر و یک خم تلاش مى‌کنند پشت حریف را به خاک برسانند. برنده کسى است که بتواند پشت حریف را به خاک برساند

لال‌بازى

یک نفر استاد مى‌شود. باقى بازیکنان ساکت مى‌نشینند و استاد بازى را شروع مى‌کند. در مدتى که بازى جریان دارد، هیچ‌کس حق حرف‌زدن یا خندیدن را ندارد. کسانى که نتوانند این قانون را رعایت کنند، تنبیه خواهند شد. مثلاً کنار دیوار به صورتى‌که یک پا یا یک دست خود را بالا نگه‌ داشته‌اند، مى‌ایستند. روال بازى به این ترتیب است که استاد کارى را انجام مى‌دهد و باقى هم باید عین کار او را تکرار کنند. کسانى که بخندند یا نتوانند بازى را تکرار کنند، مى‌سوزند و در آخر استاد و یکى از بازیکنان باقى مى‌مانند و هرکدام سعى مى‌کند دیگرى را شکست بدهد. در آخر یک نفر برنده مى‌‌شود

سوارکارى و تیراندازى

سواران نیزه‌باز در محلى که براى این کار اختصاص داده شده است، در یک خط مستقیم مى‌ایستند . همه ٔ آنها سواره هستند. تماشاچیان بر تپه ٔ بلندى مشرف بر آنها مى‌نشینند . نوازنده ٔ محلى با کرنا و دهل شروع به نواختن آهنگ سوارکارى مى‌کند و اسب‌ها به‌حرکت درمى‌آیند. در محلى دور از سواران، نشان‌هاى مثلث شکل تخته‌ای، بر روى زمین نصب شده است و خط هر سوار نیز مشخص است و مى‌داند کدام نشانه را باید بردارد. سوار با سرعت به‌سوى نشانه‌ها به پیش مى‌راند و با نیزه ٔ خود، نشانه را از زمین بلند مى‌کند. هربار که سوار نشانه را از زمین بردارد، امتیازى به نام آن ثبت مى‌شود و داور سرانجام پس از چند دور برنده را اعلام مى‌کند . لازم به یاد‌آورى است که این بازى به‌صورت انفرادى نیز اجراء مى‌شود و تک تک امتیازات محاسبه و سپس برنده اعلام مى‌شود و این امر گاهى با گذاشتن نشانه‌هائى مانند کلاه و سرتیرک‌هاى عمودى نیز انجام مى‌شود

بازیکنان گرد مى‌نشینند و همزمان دهان‌هاى خود را پر از باد مى‌کنند و مى‌گویند هوپ و نفس خود را نگه مى‌دارند. کسى حق ندارد بخندد یا حرکتى بکند. آن‌گاه سردسته حرکتى را شروع مى‌کند و بازیکنان بى‌آنکه بخندند یا حرکتى بکنند باید از سردسته تقلید کنند و اگر کسى بخندد یا حرف بزند او را به وسط دایره مى‌آورند و باید چشم بگذارد و سایرین دست‌ها را بالاى سر او بگیرند . سپس از او مى‌پرسند: “تپ تپو دست کى بالا دست.” اگر کسى که چشم گذاشته درست حدس زد او را آزاد مى‌کنند و اگر اشتباه گفت شروع مى‌کنند به اذیت کردن او و همان شعر را خواندن. آن‌قدر این کار ادامه پیدا مى‌کند تا بازیکن درست حدس بزند. آن‌گاه بازى از اول آغاز مى‌شود

هُوپَ هُوپَک

تماس با ما

این تارنما هیچگونه وابستگی اقتصادی، سیاسی و عقیدتی به هیچ گروه و شخصی نداشته و تنها جهت مطالعه و آموزش تهیه شده است